آدم باید خل باشه که چیزی رو از ته قلب بخواد و براش به حدی که باید تلاش نکنه. آدم باید خل باشه که حسرت روزایی رو بخوره که گذشته. آدم باید خل باشه که توی سی و چند سالگی مثل نوجوونا رویا پردازی کنه. آدم باید خل باشه که نیمه شبها غصهی غصههای کسی رو بخوره که اونو جای ناخن چیده شده ش هم نگرفته. آدم باید خل باشه که احساس نادانی مطلق کنه بعد حالش از هر چه علم و دانشه بهم بخوره بس که بی انتهاست. آدم باید خل باشه که همه خواستگاراش رو بپرونه بعد غصهی زندگی تو خونهی پدری رو بخوره. آدم باید خل باشه که با خودش بگه بهترین کار سال گذشتهام اینه که یه نقشهی جهان خریدم و دیوار اتاقم رو شبیه کلاس درس دبستان کردم و بعد احساس رضایت وجودش رو لبریز کنه. آدم باید خل باشه که خودشو به آرزوی دیرینهی داشتن رژ پالتی نرسونه و پولش رو پس انداز کنه برای ساختن احمقانه ترین ایدهها. آدم باید خل باشه که واسه دلتنگی تایپ کردن با لپ تاپ قدیمیش اشک بریزه. آدم باید خل باشه که این خل وضعیش رو توی وبلاگش بنویسه خجالتم نکشه.
خدایا! به عفو تو امید دارم ... بازدید : 1809
دوشنبه 24 فروردين 1399 زمان : 2:38