loading...

زندگی با طعم لادن

بازدید : 890
سه شنبه 12 اسفند 1398 زمان : 5:15

همچین وقتایی، نزدیکای عید که میشد، مامان همه ملحفه‌ها، رویه‌ی لحاف تشک ها و پرده‌ها رو می‌شست. بعد توی حیاط چند تا بند رخت اضافه میکرد از این دیوار به اون دیوار. حیاط میشد پر‌ از پارچه‌های سفید ساده، آبی راه راه، صورتی گل درشت و چهارخانه‌های رنگی. ظهر که میشد، مامان که خسته از کار زیاد خوابش می‌گرفت یواشکی میرفتم توی حیاط. با یه متر قد از لای ملحفه‌ها رد میشدم به لبه‌ی مرطوب پایین ملحفه‌ها دست می‌کشیدم و حسابی از نم داغ پارچه‌ها کیف می‌کردم. بعد سرم رو بالا میگرفتم و سرخی داغ خورشید از لای چهارخونه‌های تار و پود پارچه‌ سُر میخورد توی چشمام.

قسمت 2 سریال هم گناه(انلاین)(رایگان)|سریال هم گناه قسمت دوم
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

آمار سایت
  • کل مطالب : 9
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 1
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 0
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 632
  • بازدید سال : 31431
  • بازدید کلی : 39873
  • کدهای اختصاصی